های ِ روزگار! 

برایم مشخـــص کن اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی

 تا برایم بزنـــی

 می خواهـــم رقصــم را با سازت هماهنگ کنم

زخمي بر پهلــــويم هست روزگار نمــــك ميپاشد

و من پيچ و تاب ميخــــورم

و همه گمان ميكننــــد كه ميرقصــــم