نوروز  است

     عید است ، نوروز زایش ، سالگرد بهار

     طبیعت مرده  باز زنده گشته

     و من هنوز زنده ام  در حسرت مرگ

     یخ کوهستان ها آب گشته اند

     اما قلب من هر روز سردتر می شود

     همه خوشحالند پس چرا من غمگین ترینم

     کاش در آتش چهارشنبه سوری می سوختم

     تا به سال جدید نرسم و خجالت نکشم

     از این که من هنوز بهاری نشده ام

     راست می گویند زمستان می رود

     و سیاهی اش به ذغال می ماند

     چه کنم که بی تو ای عشق    یارای بهاری گشتنم نیست

 

   نوروز، عید باستانی و ۸۸ ، سال عشق را به شما عزیزان تبریک می گویم

     بمانید تا ابد پاینده ، ما در کنارتانیم

هنوز با همیم

خسته ام از عشق تو  

خسته ای از اسم من

هر دو می دانیم  

 

دگر تاب تحمل هم را نداریم

که به پایان راه رسیده ایم

به دو راهی جدایی   

به دره سقوط و تباهی

 

ولی چه ناگزیر   

 با این همه درد و رنج

از هم جدا نمی شویم  

به حرمت اولین نگاه

 

به یاد آر که چگونه با هم خندیدیم

آن زمان که دیدن تو برایم دنیا بود

آن زمان که جدایی یک سراب

 

و حال  

در انتهای  راه 

هنوز  با همیم و می گرییم

  رستگاری

آیا امشب رستگار می شوم ؟

یا مرگ به سراغم بیاید یا تو

رستگار می شوم !!!

آخر دنیا  

آیا به  آخر دنیا  ایمان داری

من عمیقا  دارم

چون آن روز را خودم برایت می سازم

روزی که تو با همه بدی هایت

به انتهای راه می رسی

در انتهای زندگی

در آن روز تلافی می کنم

تمام درد و رنجی  که به من تحمیل داشتی

در آن روز برای پاک شدن چیزی نخواهی داشت

جز اشک به حرمت گریه های من

هر لحظه آرزوی مرگ خواهی کرد

روزی که باز مرا جلوی خویش می بینی

مغرور و سربلند

اما مثل همیشه  بی دفاع نخواهم بود

در آن روز من قوی تر از هر زمانم

برای آن روز آماده شو

آن روز همین فرداست  ، همین امروز

و از امروز هر روز برای تو آخر دنیاست

دلم برای تو  تنگ است ...

   دلم برای کسی تنگ است ...

    دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هديه می دهد …

   دلم برای کسی تنگ است که بی او از من چه می ماند جز اشک ...

  دلم برای کسی تنگ است که با زيبايی کلامش مرا در عشق غرق می کند …

  دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد …

  دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هايش را آرزو دارد …

  دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …

   دلم برای کسی تنگ است که با او محتاج نمی مانم ...

  دلم برای کسی تنگ است که نمی دانم کیست ...

  فقط می دانم که دلم برای کسی تنگ است ...

                                                         .............. و او تو هستی ای همه من

 

......... , . - . - , _ , .......
......... ) ` - . .> ' ( .......
........ / . . . .`\ . . \ ........
........ |. . . . . |. . .| ........
......... \ . . . ./ . ./ .........
........... `=(\ /.=` .........
............. `-;`.-' ............
............... `)|.. ... , ........
................ || _.-'| ........
..... |\.....,_|| \_,/ ........ 
....... | \.... \||.// .............
....... |  \ ,. ||/ ............. 
........\`  \.,||\, ............
.......... -\._..\||/ .............   
.........   \.-`|| ...............
.............. \,_|| ................
................ \|| ...............
.................. || ............…
.................. || ..............  
................. |/ ...............
..................................

گلی هدیه برای هدیه گل!!!

برایم مرده ای !!!

برایم مرده ای


کارهایی که تو با من کردی را فراموش نمی کنم اما


  خودت را چرا


خیلی وقت است که از دلم رفته ای

 

به کجا نمی دانم ، شاید قلبی دیگر


مهم بودنت است که دیگر نیستی

 

 

 برو تا روزی که باز تو را ببینم و نشناسم

چون در اوج خواری تو را خواهم دید ، شکسته و ناامید

 دیگر نشانی از خوشی در وجودت نیست

و صورتت سال ها پیر گشته است

 و در آن هنگام من خوشنود از عدم انتخاب تو

خوشبخت و سرحال می گردم


و قول می دهم دیگر نمی شناسمت

 حتی اگر شناختمت به روی خود نمی آورم

سرنوشت.....

باز هم آمدی تو بر سر راهم                          آی عشق میکنی دوباره گم راهم

دردا من جوانی را بسر کردم                         تنها از دیار خود سفر کردم

دیریست قلب من از عاشقی سیر است         خسته از صدای زنجیر است

دریا اولین عشق مرا بردی                            دنیا دم به دم مرا تو آزردی

دریا سرنوشتم را به یاد آور                          دنیا سرگذشتم را مکن باور

من غریبی قصه پردازم                               چون غریبی غرق در رازم

گمشدم در غربت دریا                               بی نشان و بی هم آوازم

میروم شب ها به ساحل ها                       تا بیابم خلوت دل را

روی موج خسته دریا                                مینویسم اوج غم ها را

زهایم کرد ...

دلم را به تو دادم ... حیف


دلم را به تو بستم ای طناب دار زندگیم

روزی به ملاقاتم می آیی

شب سردی است


تو را گم کرده ام امروز

و حالا لحظه های من

گرفتار سکوتی سرد و سنگینند

و چشمانم

نمی دانی چه غمگینند

چراغ روشن شب بود

برایم چشمهای تو

نمی دانم چه خواهد شد

پرازدلشوره ام

بی تاب و دلگیرم

کجا ماندی ؟

که من بی تو هزار بار در هر

لحظه می میرم



بی تو می میرم

می دانم ...

 تو بر می گردی

همه چیز

 از نبودن تو حکایت می کند

                                         به جز دلم

که همچون دانه ای در تاریکی خاک

                                                    در انتظار بهار می تپد

تو برمیگردی

                     می دانم.....

هدیه

الان دیگه  10روز شده که هدیه به یه سفر کاری رفته و ما دلمون براش خیلی تنگ شده اما باید تا برگشتنش صبر بکنیم. 

در 10 روز گذشته می خواستیم مطلب جدید بذاریم اما دلمون نیومد آخه می خواستیم همه بدونن اگه هدیه نباشه این وبلاگ سوت و کور میشه و می خواستیم ارزش بودنش به همه ثابت بشه .

 حالا که همه دیدن که نشانی از عشق و شر بدون هدیه تعطیله براش آرزوی موفقیت می کنیم  : هدیه کجایی زود کارات انجام بده بیا که من و عطیه منتظرتیم !!!!!

 

قربانی عشق

نمی بخشمت

نمي بخشمت به خاطر تمام خنده هايي که از صورتم گرفتي

نمي بخشمت به خاطر غمهايي که بر صورتم نشاندي

نمي بخشمت به خاطر اينکه دلم رو شکستي

نمي بخشمت به خاطر احساسي که براي تو پرپر شد

نمي بخشمت  به خاطر زخمي که بر وجودم نشاندي

نمي بخشمت به خاطر  نمکي که بر زخمم  گذاشتي

مي بخشمت به خاطر عشقي که بر قلبم حک کردي

وقتی میای

وقتی میای
صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور   که از همه دنیا میاد
تا وقتی که در وا میشه لحظه دیدن میرسه
هر چی که جاده است رو زمین به سینه من می رسه
آی

ای که تویی همه کسم
بی تو میگیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هرچی میخوام می رسم  به هر چی میخوام می رسم

با چشمانی بسته هم احساست می کنم

خيانت

خيانت تنها اين نيست كه شب را با ديگري بگذراني ...

 خيانت ميتواند دروغ دوست داشتن باشد

خيانت تنها اين نيست كه دستت را در خفا در دست ديگري بگذاري ...

 خيانت ميتواند جاري كردن اشك بر ديدگان معصومي باشد .....

عاشق ترين

 

اگه عشقم حقيره !

 اگه جسمم کويره !

 اگه هميشه تنهام !

 اگه خاليه دستام !

 براي تو عاشق ترين   عاشق دنيام